فانوس عشق

به نام مکانیک قلب های تصادفی

سلام

 

میخواستم روز پدر رو تبریک بگم!!

 

ببخشید متن قشنگ پیدا نکردم!!!

 

مجبور شدم با این ادبیات ضایعه خودم تبریک بگم!!

 

روز مرد مباااااااااااااااااااااااااااااارک.


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در یک شنبه 14 خرداد 1398برچسب:,ساعت 21:0 توسط محیا| |

 

بچه ها روزه مادر رو پیشاپیش تبریک میگم

  اهنگه وبمو به مناسبت روز مادر گذاشتم
امیدوارم ازش لذت ببرین

آری تنها کسی که شاید همه ما جود پاکش را حس کرده باشیم و شاید کسانی هم در این میان باشند که وجود مقدسش را احساس نکرده باشند.شاید مادر یک کلمه باشد اما دریای از معانی است، مادر برای من آموزگار عشق و محبت است، مادر برای من همدم و غمخوار است و مادر برای من دریایی است که اگر نباشد همیشه تشنه می مانم.

امیدوارم که همه شما قدر مادرانتونو بدونید و همین جا برای همه شما و همه مادران دعا میکنم و آرزو دارم سالیان سال در کنار مادراتون باشید و خدا همه مادران را حفظ کند.

و برای همه عزیزانی که مادرانشان را از دست دادند از خدای بزرگ و مهربان طلب صبر و آرامش می کنم.

در همین پست از شما عزیزان می خوام که یک فاتحه نثار روح همه مادران بکنید.

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در چهار شنبه 20 ارديبهشت 1398برچسب:,ساعت 19:19 توسط محیا| |

مامان ...داشتیم ؟؟؟؟
خودت عند خلاف کردنی بعد زورت بمن میرسه =)) =))


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در چهار شنبه 30 فروردين 1398برچسب:,ساعت 16:19 توسط محیا| |

 ووووف ..! مــــای گـــاد!

 

من خیلی هَـــپی ام!

 

چطوری مای فرندِ من! کلی میست کرده بودم!

 

خدارو تنکس،همه چی اوکیه!!

 

وااای دَدی و مامی رو ببین!

 

وااااوووو تهران چقدر چینج شده!

 

قبلانا این میدون اونور نبود؟

 

آآآآخ آی لااااااو کبابِ ایرووونی با تومیتو!

 

ساری شما به تومیتو چی میگین ؟!

 


پسر عموم در بازگشت از سفر سه روزه به تایلند ..!!!!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1398برچسب:,ساعت 21:0 توسط محیا| |


وقتی خیس از باران به خانه رسیدم

 

برادرم گفت چرا چتری با خود نبردی؟

 

خواهرم گفت چرا تا بند امدن باران صبر نکردی؟

 

پدرم با عصبانیت گفت تنها وقتی سرما بخوری متوجه خواهی شد

 

اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک میکرد گفت .ای باران لعنتی!


- این است معنی مادر-


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در سه شنبه 15 فروردين 1398برچسب:,ساعت 23:42 توسط محیا| |

 

 

چه سخت .. …


 

هم ابر باشد ! …


 

هم باران باشد ! …


 

هم خیابان ِ خیس باشد !


 

امـــــا…


 

نه تـــــو باشی …


 

نه دستی برای فشردن باشد …


 

نه پایی برای قدم زدن باشد …



و نه نگاهـــی برای زل زدن


 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در سه شنبه 15 فروردين 1398برچسب:,ساعت 23:38 توسط محیا| |

كودكي كه مي د اند گريه هاي مادرش


ودستهاي پينه بسته پدرش
و حتي گرسنگيش همه از بي پوليست،..

 

چگونه در مدرسه بنويسد:


علم بهتر از ثروت است؟...............

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در سه شنبه 15 فروردين 1398برچسب:,ساعت 23:36 توسط محیا| |


 

 

 

درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند

 

 

 

 

معنی کور شدن را گره ها میفهمند

 

 

 

سخت است بالا بروی ساده بیای پایین

 

 

قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند

 

 

 

 

 

 

یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن

 

 

 

 

چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند   ...

 

 

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در دو شنبه 14 فروردين 1398برچسب:,ساعت 13:1 توسط محیا| |


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در یک شنبه 13 فروردين 1398برچسب:,ساعت 16:50 توسط محیا| |

 

یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه می خوند که یهو زنش با ماهی تابه می کوبه تو سرش. 


مرده میگه: برای چی این کارو کردی؟ 


زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه کاغذ پیدا کردم که توش اسم سامانتا نوشته شده بود ...

 

مرده میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود. زنش معذرت خواهی می کنه و میره به کارای خونه برسه .
.

نتیجه اخلاقی: خانمها همیشه زود قضاوت میکنند .

.

سه روز بعدش مرده داشته تلویزیون تماشا می کرده که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگ دوباره می کوبه تو سرش !
بیچاره مرده وقتی به خودش میاد می پرسه: چرا منو زدی؟

 

زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود!

بازم خانم ها زود قضاوت میکنن ؟؟!!

 

 

 

 

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در پنج شنبه 3 فروردين 1398برچسب:طنز,ساعت 1:2 توسط محیا| |

 

اما کاربردهای اصلی خندانک های یاهو مسنجر

 
۱-وضعیت کلی کاربران اینترنتی ایران با توجه به کیفیت و سرعت اینترنت=[تصویر:  46.gif]
۲-وضعیت کاربران ایرانی شاکی از کندی اینترنت در زمانهای خاص و فیلترینگ فله ای!=[تصویر:  102.gif]
۳-وقتی بلاگری میخواهد وارد بلاگ خودش بشود و می بیند فیلتر شده است!=[تصویر:  109.gif]
۴-وضعیت کاربران ایرانی وقتی موفق به عبور از فیلتر (زبانم لال!) می شوند!=[تصویر:  19.gif]
۵-وقتی منتظر رسیدن ساعت دانلود رایگان هستند=[تصویر:  37.gif]
۶-وقتی یک نرم افزار ۱۰۰۰ دلاری را کرک میکند و مورد استفاده رایگان قرار می دهند=[تصویر:  pirate_2.gif]
۷-وقتی همینجوری کاملاً اتفاقی به یک مطلب بالای ۱۸ سال برخورد می کنند!=[تصویر:  38.gif]
۸-وقتی همزمان دارند با چند نفر چت میکنند=[تصویر:  100.gif]
۹-وقتی سرعت اینترنت را در بلاد کفر می بینند!=[تصویر:  35.gif]
۱۰-وقتی کتابهای درسی را باز میکند=[تصویر:  28.gif]
۱۱-کسری از ثانیه بعد از بستن کتاب و ورود به فیسبوک=[تصویر:  5.gif]
۱۲-وقتی مزخرفات پ نه پ دیگران را میخواند و خودش هم چند پ نه پ سر هم می کند=[تصویر:  4.gif]
۱۳-وقتی یک پ نه پ خطرناک و سیاسی می بینند!=[تصویر:  32.gif]
۱۴-وقتی در حال بازدید از سایتهای همیشگی خود هستند و مادرشان و یا بدتر همسرشان از راه میرسد!=[تصویر:  42.gif]
۱۵-وقتی توجیهات صد من یک غاز مسئولان در مورد برخورد لنگر کشتی و جویدن فیبر نوری توسط کوسه ها را می شنوند!=[تصویر:  23.gif]
۱۶-وقتی یک فایل سنگین را با سرعت زپرتی دانلود می کنند=[تصویر:  29.gif]
۱۷-وقتی پاسخ مسئولان محترم را در نهایت احترام می دهند!=[تصویر:  47.gif]
۱۸-وقتی وی پی ان و فیلترشکن مجانی پیدا می کنند!=[تصویر:  48.gif]
۱۹-وقتی موقتاً سیستم فیلرینگ از کار می افتد و همه سایتها در دسترس هستند=[تصویر:  69.gif]
۲۰-وقتی در اینترنت با یک دختر که عکس یاهوی زیبایی دارد آشنا می شوند=[تصویر:  8.gif]
۲۱-وقتی عاشق می شوند و از زندگی و درس و همه چیز می افتند!=[تصویر:  105.gif]
۲۲-وقتی فکر کردن همینجوری دارند تریپ لاو می ترکونند!=[تصویر:  6.gif]
۲۳-وقتی دارند امکانات و موفقیتهای خودشان را صادقانه توضیح میدهند!=[تصویر:  44.gif]
۲۴-وقتی شکست عشقی میخورند!=[تصویر:  12.gif]
۲۵-وقتی میفهمند که آن دختر در یاهو مسنجر در واقع پسر عمه خودش بوده است!=[تصویر:  14.gif]
(تازه کلی شارژ ایرانسل و …هم واسش خریده بوده!!!)
۲۶-وقتی شایعه ملی شدن اینترنت را می شنود!=[تصویر:  40.gif]
۲۷-وقتی خبر شیرین ملی شدن اینترنت به گوشش میرسد!=[تصویر:  13.gif]
۲۸-وقتی به اینترنت ملی ابراز علاقه می کند=[تصویر:  112.gif]
۲۹-وقتی پیشنهاد استفاده از تبیان به جای فیسبوک میرسد!=[تصویر:  31.gif]
۳۰-وقتی یک ایمیل یا اس ام اس اشتباهی برای کسی ارسال می شود و خیلی هم خفن است!=[تصویر:  114.gif]
۳۱-وقتی آنقدر علاف بوده اند که تا اینجای نوشته را خوانده اند!

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در پنج شنبه 2 فروردين 1398برچسب:,ساعت 23:58 توسط محیا| |


روزی مجنون از سجاده شخصی ندانسته عبور کرد

 مرد نماز را شکست و گفت :

 مردک !

 در حال راز و نیاز با خدا بودم تو چگونه این رشته را بریدی ؟

 مجنون لبخندی زد و گفت :

 عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم 

اما

 تو عاشق خدایی و مرا دیدی ....؟!


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 20:39 توسط محیا| |

پشت هر کوه بلند سبزه زاريست پر از ياد خدا و در آن باغ کسي مي

 

خواند که خدا هست، دگر غصه چرا؟!؟!... آرزو دارم:خورشيد، رهايت نکند

 

غم، صدايت نکند ظلمت شام، سياهت نکند و تو را از دل آنکس که دلت در

 

تن اوست حضرت دوست جدايت نکند...


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:,ساعت 20:45 توسط محیا| |

دلم تنـــگ است از دنیـا چرایش را نمـی دانـم


              من این شعـر غـم افـزا را شبی صد بار می خوانم


چه می خواهم از این دنیا، از این دنیای افسونکار


                  قســــم بر پاکـی اشکـــــم جوابم را نمی دانم


شروع کودکی هایـم سرآغـاز غمــی جانکــاه


                  از آن غـم تا به فرداهـا پر از تشـویش، گریانـم


بهــار زندگی را مـن هــــزاران بار بوییــدم


                 کنـون با غصـــه می گویـم خداونـدا پشیمانم


به سـوی درگـه هستــی هزاران بار رو کردم


             الهی تا به کی غمگین در این غم خانه می مانم


خدایــا با تو می گویم حدیث کهنـه ی غم را


             بگو با من که سالی چند در این غم خانه مهمانم


دلم تنـــگ است از دنیا چرایش را نمی دانم


                  ولی یک روز این غم را ز خود آهسته می رانم

 

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:,ساعت 14:13 توسط محیا| |

دختر کوچولو و پدرش از رو پلي ميگذشتن.

پدره يه جورايي مي ترسيد، واسه همين به دخترش گفت :

«عزيزم، لطفا دست منو بگير تا نيوفتي تو رودخونه.»

 

 

دختر کوچيک گفت :

نه بابا، تو دستِ منو بگير..

پدر که گيج شده بود با تعجب پرسيد:

چه فرقی میکنه ؟؟؟ !!!

دخترک جواب داد: اگه من دستت را بگيرم و اتفاقي واسه م بيوفته،

امکانش هست که من دستت را ول کنم.

اما اگه تو دست منو بگيري،

من، با اطمينان، ميدونم هر اتفاقي هم که بيفته،

هيچ وقت دست منو ول نمي کني.»



برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:,ساعت 20:39 توسط محیا| |


پرسید چرا دیر کرده است؟


نکند دل دیگری اورا اسیر کرده است ؟

خندیدم و گفتم او فقط اسیر من ‏است

تنها دقایقی چند تاخیر کرده است گفتم

امروز هوا سرد بوده است شاید موعد قرار تغییر کرده است

خندید به سادگیم آینه و گفت احساس پاک تو را زنجیر کرده است

گفتم از عشق من چنین سخن مگوی ‏گفت : خوابی سالها دیر کرده است

در ایینه به خود نگاه میکنم آه عشق او عجیب مرا پیر کرده است

راست ‏گفت آیینه که منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت 23:21 توسط محیا| |

 



عاشق یک بار به دنیا میاد

اما سه بار میمیره ،

وقتی یارشو با کسی می بینه

، وقتی بفهمه اون دوستش نداره

، وقتی بفهمه هیچ وقت به اون نمیرسه ...

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,ساعت 23:19 توسط محیا| |

 


 

سال نو می شود.

 

زمین نفسی دوباره می کشد.

 

برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند

 

 

زمین نفسی دوباره می کشد.

 

برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند

 

و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز

دوباره...

  من…

تو…

ما…

 

کجا ایستاده اییم.

 

.سهم ما چیست؟.

 

نقش ما چیست؟…

 

پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟…

 

زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و

چون همیشه امیدوار وسال نومبارک…

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1386برچسب:,ساعت 22:52 توسط محیا| |

 

 


 

به اسمان مینگرم!

 

باد دستان اهنینش را به صورت من میکوبد

 

و به فکر فرو میروم...

 

خداوندا!!

 

من چه از تو دورم و تو چه نزدیکی

 

تو را حس میکنم در گوشه ی ظلمت تنهاییم

 

ومن چه فراخ به دنباله تو میگشتم!

 

نمیدانم که چرا دیگرا ن اسمان را مظهر تو میدانند

 

و لحظه ای به قلبشان رجوع نمیکنند؟؟

 

و چرا نمیبینند تورا؟؟؟

 

دور میشوند ودور

 

و خانه ی تورا در قلبشان ویران میکنند...

 

آری!

 

من نیز چنین بودم

 

این چنین ساده و بی خبر

 

و غرق در دریای رویاهای دروغینم   

 

وتو باز دستم را گرفتی

 

از شکاف کوچک تنهاییم و زندگی را به دنیای غبار آلودم هدیه کردی

 

آری من تو را یافتم میان گیوه های لب دریاچه

 

و جاری بودی تا اعماق قلب پر تنش زمین و احساس بچه گانه ی کودکی

 

الهی ! زمین دوباره لباس احرام خویش را به تن کرده که به دیدار تو بیاید

 

و من مبهوت از این حمد بی پایان او به آن منظره ی زیبای زمستانی می نگرم

 

و با خود میگویم

 

نگاهی به تک درخت باغچه ی خانه ات بینداز

 

که چگونه دستانش را به طرف خدا دراز کرده

 و چه بی چشم داشت او را میستاید...

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در شنبه 27 اسفند 1386برچسب:,ساعت 16:15 توسط محیا| |

 

انواع دوندگی در کشورهای مختلف ! (طنز)

 
انواع دوندگی در کشورهای مختلف ! (طنز) www.taknaz.ir
 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در شنبه 27 اسفند 1386برچسب:,ساعت 16:7 توسط محیا| |

 

من دلم میخواهد

 

خانه ای داشته باشم پر دوست..كنج هر دیوارش..دوست هایم بنشینند آرام

 

گل بگویند و همه گل شنوند...

 

شرط وارد گشتن...

 

شست و شوی دلهاست...

 

شرط آن داشتن یك دل بی رنگ و ریاست.

 

بر درش گلی میكوبم

 

روی آن برگ نویسم ای یار:

 

خانه ی ما اینجاست..

 

تا كه سهراب نپرسد هرگز

 

خانه ی دوست كجاست؟

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در پنج شنبه 25 اسفند 1386برچسب:,ساعت 17:53 توسط محیا| |

ایرانسل اس ام اس داده مشترک گرامی ۵۰۰کیلوبایت هدیه ما به شما استفاده

اینترنت رایگان !


مدت اعتبار ۳۰ روز !!!!


یا ما خیلی اوسگولیم


یا اونا خیلی اوسگلن


یا میخواستن شوخی کنن


یا نمیفهمن ۵۰۰ کیلوبایت ینی چی


یا نمیفهمن اینترنت ینی چی


پ.ن : برای دوستم این اس اومده ، با ذوق زنگ زده به من میگه برنده شدم !


بدبخت فک کرده ۵۰۰ کیلو پرتقال برنده شده

 



یارو کتاب نوشته , چگونه ۱۲۰ سال عمر کنیم , بعد خودش تو ۶۷ سالگی مرده !!!


این روزا اگه تو خونه باهاتون مهربون شدن فرار کنید ، قضیه خونه تکونی جدیه :


یادش بخیر قدیمـا رو عیدی فک و فامیل حســـــاب باز میکردیم امسال خیلـــی

بهمون لطف کنن ماچمون میکنن...!  


یکی ازکارایی که همیشه ازش لذت میبردم این بوده


که گوشیه دوستمو بگیرم اسم دوست**دخ*تراشو با هم عوض کنم!!!!


امتحان کنید به نتایج جالبی میرسین


شمام عادت دارین عین من اینقدر یه آهنگی رو گوش کنین تا کهیر بزنین وحالتون

بهم بخوره؟


والا ما بچه بودیم همش اون خانوم مجری مهربونه بودا خانوم رضایی!میگفت:


شما... مام میگفتیم: ما؟میگفت: بعله شما که نزدیک تلویزیون نشستی، یکم برو


عقبتر بشین!مام میرفتیم عقب! بعد میگفت: یکم عقبتر!آقا مام تا نزدیکیهای در


ورودی میرفتیم عقب که نکنه لج کنه کارتون نشون نده..!یعنی یه همچین


اسکولای دوست داشتنی ای بودیم ما..!




یکی از دوراهی‌های زندگی وقتی‌ است که نمی‌دانید در شیشه‌ای مقابل‌تان را باید

«بکشید» یا «فشار دهید»!


مردمی که بیشتر ورزش میکنند ، بیشتر عمر میکنند ....  اما چند سال بیشتر را در

باشگاه عرق میریزند !


دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو

میگه الو!


دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مسئله خاصی نیست


مسئله خاص از اونجا شروع میشه که : سوسکه ناپدید میشه... !!




تا حالا دقت کردین وقتی می خوایم یقه لباس  رو نیگاه کــنیم لب و


لوچه آدم کج میشه ! همین الان امتحان اگه کن باورت نمیشه !


من موندم این مخترع نون تافتون چه فکری کرده این همه سوراخ گذاشته رو این

نوون؟؟؟


یه لقمه درست حسابیم نمیشه گرفت همش نشت میکنه!




فقط یه ایرانی میتونه بعد از شنیدن صدای پیغامگیرِ تلفن بگه "عِـه رفت رو

پیغامگیرشون" و سریعاً تلفن رو قطع کنه :خخخخخ




قدیما یه چیپسایی بود تو شهربازی و... که هیچ نوع اسم و بسته بندی نداشت،


تو پلاستیکای شفاف و دراز میریختن و سرشو منگنه میکرد. خیلی خوشمزه بودن


۱ دونه اش می ارزید به ۱۰ تا بسته از این چیپسا که همش توش هواست !




والــدیــــن گـرامـــی‌ ..


اگر دخترتون هنگام خوندن اس ام اس ،یک لبخندِ احمقانه رو صورتش نقش میبنده ..


اون اس ام اس از دوست پ ..قلم پاشو میتونید خورد کنید




یه زمانی بهمون میگفتن "یه دقیقه از اون اینترنت لامصب بیا بیرون میخوام تلفن کنم



هنوز هستن پسرایی که میزنن بغل، از ماشین پیاده میشن، میرن جلو دختره،
چند دقیقه التماسش میکنن تا شماره‌شون رو بگیره!
نسلشون منقرض شه به حق پنج تن آل عبا آبرو هرچی پسره بردن



عوضش هستن پسرایی که واسه دختر می زنن کنار، دختر میاد سوار شه می گازن

میرن...!
خدا نگهشون داره :دی به حق همین شب عزیز (امتحان کنین ته حاله
)


ما از اون پیرمرد، پیرزنای بی آزاری میشیم که حوصله ی کسی رو سر نمیبریم ! یه

لپ تاپ بهمون بدن همه چی حله  



این دخترایی که تا بهشون میگی سلام خانوم میگن لطفن مزاحم نشو :| ||


خب لامصب واسا ببین چیکار داره طرف بعد خود دا*ف پنداری کن




با این گرونی گوشت ، دیگه کم کم آبگوشت تبدیل میشه به off goosht!..



در قسمتی شاعر میفرمایند: ای جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی


جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی اخماتو وا کن




تا حالا دقت کردین وقتی برمیگردیم خونه و میخوایم اون چیزی رو که جا


گذاشتیمُ برداریم ، با زانو و با زحمت زیاد میریم تو خونه که فرش کثیف نشه


ولی برگشتنش خسته می شیم با کفش از رو فرش رد می شیم

 


تا حالا دقت کردین وقتی با تمام احساس به یکی می گین دوسِت دارم,


اونم با تمام احساس!! می گه : me 2 !!!




میدونید جمله ی


"اوکی ... بازم دست درد نکنه"


به چه معنیه؟؟


همون مودبانه ی


"خاک تو سرت ... بازم به هیچ دردی نخوردیه

 



آیا میدانستید با همین کارتهای عضو شبکه شتاب که در دست دارید میتوانید بجای

دریافت وجه نقد از این دستگاه و اون دستگاه


درزهای لپتاپتان را تمیز کنید؟!!؟


نــــــــــــــــــــه خدائیش میدونستید؟؟؟؟




یه قانونی هست که میگه :


همیشه یه آهنگ توی پِلی لیستت هست که همیشه ازش رد میشی


اما هیچ وقت پاکش نمی کنی!




یکی از مهیج ترین تفریحاتِ آقایون


تماشای پارکِ دوبل بانوان است !


       





آقــا واقعـــاً مــن مــونـــدم !


جمعیـــت دختــــرا ایــنــقــــد زیـــاده .. پــس چــرا شمـــاره شــانـسـى میــگیــرى

هــمـش پـســر جــواب میــــده





مامانم : پسرمون شام نخورد .. خاک به سرم .. حتمأ معتاد شده ..!


بابام : نه بابا حتماً بیرون یه چیزی با اون دخترا کوفت کرده ...


و هیچکس ندانست من هیچوقت کوکو سبزی دوست نداشتم

 



داشتیم وسایل انباری رو مرتب می کردیم، مامانم یه مداد رنگی ۲۴ رنگِ قاب فلزی

از تو یه کارتن در آورد.


زد زیر خنده گفت: می دونی چیه؟


گفتم: نه!


گفت: این رو خریده بودم هر وقت معدلت ۲۰ شد، بهت بدم، ولی حیف که نشد.


خاک تو سرت کنن

 




وقتی کباب با برنج میخوریم ۹۰%حواسمون به اینه که هر دوتاش باهم تموم شه


دختران گرامی ، اگر دیدید دوس پ ، مشغول بازی یـا کامپیوتر بود، و


بازیش رو متوقف کرد تا به اس ام اس شما جواب بده، آدم باشید، از دستش ندید


باهاش ازدواج کنید ، اینجور پسری کم گیر میاد

 




یکی از کرم‌های که علاقه دارم بریزم اینه که واسه یه فیلم زیرنویس فارسی


بدم بیرون، بعد اول فیلم بنویسم این یارو رو می‌بینی؟ آخر فیلم می‌میره!

 



کلا هروقت عجله داشتی باشی به چراغ های قرمز میخوری


ولی اگه بخوای یه اس ام اس رو تا آخر بنویسی، همه چراغا سبز میشه

 



یه گند کاری هایی هس ، انقد ضایعه که برا خودتم نمیتونی تعریف کنی چه برسه به

دیگران!

 



یکی از سرگرمی های پلید من اینه که توی جمع هدفون میزارم گوشم .

 

آهنگ پلی نمیکنم. بعد گوش میکنم ببینم بقیه راجع به من چی میگن...


امتحان کنین جواب میده

 




بند انداز برقی صورت و بدن ، سنگ پا ، گل سر جادویی ، عطر جادویی گل سنجد ،

ساعت LE...D ، لیزر پوینتر ، شارژر اضطراری موبایل ....


[ سایتهای ایرانی ، نتیجه ی جستجوی مقاله ]

 

 

هر وقت تو خونه راجع به یه موضوع یا قضیه با


خونوادت بحث کنی؛همون شب از تلویزیون یه فیلم یا سریال اخلاقی در

نکوهش


همون مبحث و ضد تو پخش میشه

 






یه نارنگی میخوری كلی بهت میچسبه .

همین كه میری یكی دیگه بخوری بد مزه ترین و بی آب ترین نارنگی رو

انتخاب میكنی



اگر پشت میز نشستی و خودکارت یه دفعه میفته پایین، درست جایی

 

میفته که تا تمام وجودت رو به زمین نمالی نمیتونی درش بیاری

 

 



اگه به یه کچل بخندی بی برو برگرد کچل میشی



ولی به یه میلیونر قهقه هم بزنی هیچ اتفاقی نمی افته !

 






هرچقدر به زمان اعزام به سربازی نزدیکتر میشی، احتمال حمله آمریکا

بیشتر میشه




تو یه عکس دست جمعی 20 نفری عکس تو از همه بدتر میفته!!

 

اگه هم خوب بیفتی تو عکس یا عکست پاک میشه یا یکی عکستو

دستکاری میکنه!



 

 

http://hell-house.rozblog.comمنبع


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در دو شنبه 22 اسفند 1386برچسب:,ساعت 21:26 توسط محیا| |

 

تیمی از دانشمندان و مهندسان با همکاری شبکه تلویزیونی نشنال جغرافی موفق شدند با الهام از انیمیشن "بالا" خانه ای را با استفاده از 300 بادکنک رنگی در آسمان به پرواز در آورند.

به گزارش «فردا»؛ انیمیشن زیبای "بالا" محصول استودیو پیکسار را به یاد می آورید؟ اکنون تیمی متشکل از دانشمندان، مهندسان، شبکه تلویزیونی نشنال جغرافی و دو خلبان بالن با موفقیت توانستند با الهام از این انیمشین، خانه ای به مساحت 4.9 در 4.9 متر و ارتفاع 5.5 متر را با استفاده از 300 بادکنک رنگی 2.5 متری در آسمان به پرواز در آوردند.

براساس گزارش تلگراف، این خانه به همراه بادکنکهای رنگی در حالی که یک خلبان بالن سوار آن بود توانست تا ارتفاع 3.04 کیلومتری (10 هزار پایی) بالا برود و حدود یکساعت پرواز کند












:7:

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در یک شنبه 21 اسفند 1386برچسب:,ساعت 22:18 توسط محیا| |

 

حالت چشمهای دانشجویان در زمانهای مختلف !!
هنگام درس دادن استاد سر کلاس :


(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)

وقتی استاد خبر امتحان رو میده :


(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)


موقع امتحان:


(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)

وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:


(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)

وقتی که نمره ها رو میزنن :


(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)‬

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در یک شنبه 21 اسفند 1386برچسب:,ساعت 22:13 توسط محیا| |

 

 

 

 

معلم با عصبانیت دفترو رو میز کوبید وداد زد سارا...

 

 

دخترک خودشو جمو جور کرد,سرشو پایین انداخت و خودشو تا جلو میز معلم با لرز

 

رسوند و گفت :بله خانوم؟

 

 

معلم که از عصبانیت شقیقه هاش میزد, تو چشم سیاه دخترک مظلوم خیره شد

 

وداد زد:

 

 

مگه نگفتم مشقاتو تمیز بنویس ودفترت وسیاه وپاره نکن؟ها؟!

 

 

فردا مادرت رو بیار مدرسه میخوام درمورد بچه بی انضباتش باهاش صحبت کنم!

 

 

دختر چونه لرزونشم جمع کرد وبغضشو آروم قورت داد وگفت:خانوم...مادرم مریضه...

 

 

اما بابام گفته سر ماه حقوقشو میدن...

 

 

 

اونوقت مبشه مامانمو بستری کنیم تادیگه ازگلوش خون نیاد...اونوقت میشه برا

 

 

خواهرم شیر خشک بخریم که تا صبح گریه نکنه..اونوقت...اونوقت قول داده اگه پولی

 

 

موند برا من یه دفتر بخره که من دفترهای داداشمو پاک نکنمو توش مشقامو بنویسم

 

 

...اونوقت قول میدم مشقامو...

 

 

 

معلم صندلیشو به طرف تخته پیچوندو گفت:بشین سارا...

 

 

و کاسه اشک چشمش روی گونه هاش خالی شد....

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در جمعه 19 اسفند 1386برچسب:,ساعت 22:51 توسط محیا| |

 

عشق گوجه نیست که بهش نمک بزنی.....

دختر همسایه نیست که بهش چشمک یزنی.....

غذا نیست که بهش ناخنک بزنی.....

رفیق نیست که بهش کلک بزنی.....

یادت باشه که عشق مقدسه ......

باید  صادق باشی تا عشق واقعی رو با تمام وجودت در یابی....

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در پنج شنبه 18 اسفند 1386برچسب:,ساعت 20:17 توسط محیا| |

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در چهار شنبه 10 اسفند 1386برچسب:,ساعت 18:36 توسط محیا| |

گـلـه مـیـکـرد زِ مـجـنـون لـیـلـی کـه شـده رابـطـه‌ مـان ایـمـیـلـی


حــیــف ازان رابـطـة انـسـانـی کـه چـنین شـد کـه خـودت میدانی


عـشــق وقـتـی بـشـود دات‌کـامی حـاصلـش نـیـسـت بـجـز نـاکـامـی


نـازنـیـن خـورده مگـر گـرگ تورا؟ برده یا “دات‌کام” و”دات اُرگ” تورا؟


بــهــرت ایـمـیـل زدم پـیشـترک جـای “سابجکت” نـوشـتم بـه درک


بـه درک گـر دل مـن غمگین است بـه درک گـر غم مـن سنگین است


بـه درک رابـطـه گر خورده تَـرَک قـطـع آنـهم بـه جـهـنـم، بـه درک!


آنـقـدر دلـخـور ازیـن ایـمـیـلـم کـه بـه ایـن رابـطـه هـم بـی ‌مـیـلم


مـرگ لـیـلی، نِت و مِت را ول کن هـمـه را جای “اوکِی” ، “کنسِل” کن


OFF کـن کـامـپـیـوتـر را جـانـم یـار مـن بـاش و بـبـیـن مـن ON ام


اگـرت حـرفـی و پـیـغـامـی هسـت روی کـاغـذ بـنـویـس بــا دسـت


نــامـه یـک حـالـت دیـگـر دارد خـــط ِ تـو لـطـف ِ مـکـرر دارد


خسته ازFont و زِFormat شده‌ام دلـخـور از گـردالـیِ @ شــده‌ام


کرد “ریـپـلای” بـه لـیـلـی مـجـنـون که دلم هست ازین “سابجکت”خون


بـاشـه فـردا تـلـفـن خـواهـم کـرد هرچه گفتی کـه بکن خـواهم کـرد


زودتـر پـیـش تـو خـواهـم آمـد هی مـرتـب بـه تـو سر خـواهـم زد


راسـت گـفتـی تـو عـزیـزم لـیـلـی دیــگر از مــن نــرسـد ایـمـیـلی


نـامـه ‌ای پـسـت نـمـودم بـهـرت بـه امـیـدی کـه سـرآیـد قـهـرت

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در دو شنبه 8 اسفند 1386برچسب:,ساعت 20:54 توسط محیا| |

 

ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد...پشت خط مادرش بود..... پسر با عصبانیت گفت: چرا

این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟؟؟؟؟؟

 

مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی.....

 

فقط خواستم بگویم تولدت مبارک پسرم.....

 

پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد....

 

.صبح سراغ مادرش رفت.....

 

وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت

 

..... ولی مادر دیگر در این دنیا نبود.....

 

دل هیچ کسی رو نشکنین

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در یک شنبه 7 اسفند 1386برچسب:,ساعت 20:54 توسط محیا| |

مادری که دنیا هیچوقت اورا فراموش نمیکند..


وقتي گروه نجات زن جوان را زير اوار پيدا کرد,او مرده بود اما کمک رسانان زير


نور چراغ قوه چيز عجيبي ديدند.زن با حالتي عجيب به زمين افتاده,زانو زده و حالت بدنش زير

فشار اوار کاملا تعقيير يافته بود. ناجيان تلاش مي کردند جنازه را بيرون بياورند که گرماي

موجودي

ظريف را احساس کردند.چند ثانيه بعد سرپرست گروه ديوانه وار فرياد زد :بياييد,زود بياييد! يک

بچه اينجاست..بچه زنده است.


وقتي اوار از روي جنازه مادر کنار رفت دختر سه_چهار ماهه اي از زير ان بيرون کشيده

شد..نوزاد کاملا سالم و در خواب عميق بود. مردم وقتي بچه را بغل کردند,يک تلفن همراه از

لباسش به زمين افتاد که روي صفحه شکسته ان اين پيام ديده ميشد:عزيزم,اگر زنده ماندي

,هيچ وقت فراموش نکن که مادر با تمامي وجودش دوستت داشت..  


 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در یک شنبه 7 اسفند 1386برچسب:,ساعت 20:48 توسط محیا| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 فال حافظ - فروشگاه اینترنتی - قالب وبلاگ